شهودی و حسی در تست MBTI
۱ مقدمه
می خوام در مورد دو نوع شخصیت متفاوت صحبت کنم افراد شهودی (N-Intuitive) و افراد حسی (S-Sensing). این دو ویژگی شخصیتی، نشون میدن که افراد چطور اطلاعات اطرافشون رو پردازش و درک می کنن. هر کدوم از این دو سبک، مزایای خاص خودشون رو دارن و با فهمیدن تفاوت های بینشون، می تونیم به همکاری و تعامل موثرتری بین این دو گروه برسیم.
۲ شهودیها
افراد با ویژگی شهودی، معمولا آینده نگر، خلاق و مشتاق به دنبال کردن ایده ها و امکانات جدید هستن. به جای تمرکز صرف بر روی جزئیات ملموس و مشاهده شده، شهودیها معمولا به فراتر از افق های فوری نگاه می کنن و به امکانات آینده می پردازن. اونها در ربط دادن نقاط به هم و دیدن تصویر بزرگتر خوب عمل می کنن و به حوزه های نظری و فرضی آینده علاقه مندن.
این گرایش به تخیل و تفکر انتزاعی، در آمارها هم نمایان میشه. ۹۱٪ از افراد شهودی می گن که از بحث درباره دیدگاه ها و نظریه های مختلف درباره آینده لذت می برن، در مقایسه با فقط ۵۵٪ از افراد حسی که به این صورتند. شهودیها اغلب زمان زیادی رو به تأمل در مورد سناریوهای جایگزین و تصور تغییرات دگرگون کننده می گذرونن.
اما این توانایی تخیلی گاهی ممکنه به حساب عملی نبودن تمام بشه. شهودیها ممکنه به عنوان افرادی غیرعملی یا بی ارتباط با واقعیت دیده بشن، چون ذهنشون اغلب فراتر از دغدغه های فوری لحظه حاضر سیر می کنه. همونطور که شخصیت شهودی جین لوک پیکارد معروف گفته: چیزها فقط تا زمانی غیرممکن هستن که نباشن. این توانایی به چالش کشیدن حکمت رایج و فراتر رفتن از مرزهای آنچه ممکن تلقی می شه، می تونه یک شمشیر دولبه باشه، چون شهودیها ممکنه در ترجمه آرزوهای بزرگشون به اقدامات ملموس و عملی دچار مشکل بشن.
این گرایش به تخیل و تفکر انتزاعی، در آمارها هم نمایان میشه. ۹۱٪ از افراد شهودی می گن که از بحث درباره دیدگاه ها و نظریه های مختلف درباره آینده لذت می برن، در مقایسه با فقط ۵۵٪ از افراد حسی که به این صورتند. شهودیها اغلب زمان زیادی رو به تأمل در مورد سناریوهای جایگزین و تصور تغییرات دگرگون کننده می گذرونن.
اما این توانایی تخیلی گاهی ممکنه به حساب عملی نبودن تمام بشه. شهودیها ممکنه به عنوان افرادی غیرعملی یا بی ارتباط با واقعیت دیده بشن، چون ذهنشون اغلب فراتر از دغدغه های فوری لحظه حاضر سیر می کنه. همونطور که شخصیت شهودی جین لوک پیکارد معروف گفته: چیزها فقط تا زمانی غیرممکن هستن که نباشن. این توانایی به چالش کشیدن حکمت رایج و فراتر رفتن از مرزهای آنچه ممکن تلقی می شه، می تونه یک شمشیر دولبه باشه، چون شهودیها ممکنه در ترجمه آرزوهای بزرگشون به اقدامات ملموس و عملی دچار مشکل بشن.
۳ حسیها
در مقابل، افراد با ویژگی شخصیتی حسی، به طور محکم در زمان حال ریشه دوانده اند. اونها در پردازش و درک حقایق و جزئیات ملموس و مشاهده شده محیط اطرافشون، عملکرد خوبی دارن. حسیها معمولا عملی، متمرکز و مشتاق به پیدا کردن راه حل هایی هستن که در دنیای واقعی کار کنن.
این رویکرد عملی در ترجیحاتشون هم منعکس میشه. ۵۹٪ از حسیها می گن که هنر با موضوع، پیام یا معنای واضح رو ترجیح می دن، در مقایسه با فقط ۳۸٪ از شهودیها. حسیها معمولا با سادگی و نتایج مستقیم راحت ترن و ارزش ملموس و قابل اجرا رو بیشتر از انتزاعی و نظری می دونن.
در حالی که حسیها ممکنه شور و اشتیاق شهودیها برای تخیل بی انتها رو نداشته باشن، اما حضور باثبات و چشم تیزبین عملی رو به همراه می آرن. اونها کارکنان جامعه هستن و اغلب به عنوان نیروی باثبات کننده ای عمل می کنن که اطمینان می دن ایده ها و برنامه ها در واقعیت ریشه دارن و به طور موثر اجرا می شن.
اما این تمرکز بر زمان حال هم می تونه یک شمشیر دولبه باشه. حسیها ممکنه گاهی در دیدن تصویر بزرگتر یا در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت اقداماتشون دچار مشکل بشن و در دغدغه های فوری گرفتار بمونن و از راه حل های دگرگون کننده غافل بمونن.
این رویکرد عملی در ترجیحاتشون هم منعکس میشه. ۵۹٪ از حسیها می گن که هنر با موضوع، پیام یا معنای واضح رو ترجیح می دن، در مقایسه با فقط ۳۸٪ از شهودیها. حسیها معمولا با سادگی و نتایج مستقیم راحت ترن و ارزش ملموس و قابل اجرا رو بیشتر از انتزاعی و نظری می دونن.
در حالی که حسیها ممکنه شور و اشتیاق شهودیها برای تخیل بی انتها رو نداشته باشن، اما حضور باثبات و چشم تیزبین عملی رو به همراه می آرن. اونها کارکنان جامعه هستن و اغلب به عنوان نیروی باثبات کننده ای عمل می کنن که اطمینان می دن ایده ها و برنامه ها در واقعیت ریشه دارن و به طور موثر اجرا می شن.
اما این تمرکز بر زمان حال هم می تونه یک شمشیر دولبه باشه. حسیها ممکنه گاهی در دیدن تصویر بزرگتر یا در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت اقداماتشون دچار مشکل بشن و در دغدغه های فوری گرفتار بمونن و از راه حل های دگرگون کننده غافل بمونن.
۴ بهره گیری از قدرت دیدگاه های مکمل
تضاد بین شهودیها و حسیها، مسئله برتری یکی بر دیگری نیست. بلکه این تنوع شناختی انسان و پتانسیل همکاری های قدرتمند زمانی که این دو رویکرد با هم ترکیب می شن، را نشان می ده.
وقتی افراد شهودی و حسی با هم همکاری می کنن، می تونن تعادل پویایی ایجاد کنن که از نقاط قوت هر دو رویکرد بهره می بره. توانایی شهودیها در تصور راه حل های نوآورانه و جسورانه، می تونه با دیدگاه عملی و ریشه دار حسیها تعدیل بشه و اطمینان بده که ایده های بزرگ به برنامه های قابل اجرا ترجمه می شن. به همین ترتیب، تمرکز حسیها بر نتایج ملموس و واقعی دنیا، می تونه با توانایی شهودیها در دیدن پیامدهای گسترده تر و پتانسیل بلندمدت، غنی تر بشه.
این مکمل بودن، به ویژه در حوزه هایی که نیاز به حل خلاقانه مسائل و اجرای عملی دارن مثل طراحی، مهندسی و برنامه ریزی استراتژیک، ارزشمند هستن. با آغوش باز پذیرفتن تنوع فکری و بهره گیری از مشارکت های منحصر به فرد شخصیت های شهودی و حسی، تیم ها و سازمان ها می تونن به سطوح جدیدی از نوآوری و اثربخشی دست پیدا کنن.
فراتر از این، افراد هم می تونن با پرورش رویکرد متعادل، از نقاط قوت هر دو سبک ذهنی بر اساس نیاز استفاده کنن. شهودیها می تونن یاد بگیرن که ایده هاشون رو با مسائل عملی پیوند بدن، در حالی که حسیها می تونن افق هاشون رو گسترش بدن و به کاوش در حوزه امکانات فراتر از دغدغه های فوری بپردازن.
وقتی افراد شهودی و حسی با هم همکاری می کنن، می تونن تعادل پویایی ایجاد کنن که از نقاط قوت هر دو رویکرد بهره می بره. توانایی شهودیها در تصور راه حل های نوآورانه و جسورانه، می تونه با دیدگاه عملی و ریشه دار حسیها تعدیل بشه و اطمینان بده که ایده های بزرگ به برنامه های قابل اجرا ترجمه می شن. به همین ترتیب، تمرکز حسیها بر نتایج ملموس و واقعی دنیا، می تونه با توانایی شهودیها در دیدن پیامدهای گسترده تر و پتانسیل بلندمدت، غنی تر بشه.
این مکمل بودن، به ویژه در حوزه هایی که نیاز به حل خلاقانه مسائل و اجرای عملی دارن مثل طراحی، مهندسی و برنامه ریزی استراتژیک، ارزشمند هستن. با آغوش باز پذیرفتن تنوع فکری و بهره گیری از مشارکت های منحصر به فرد شخصیت های شهودی و حسی، تیم ها و سازمان ها می تونن به سطوح جدیدی از نوآوری و اثربخشی دست پیدا کنن.
فراتر از این، افراد هم می تونن با پرورش رویکرد متعادل، از نقاط قوت هر دو سبک ذهنی بر اساس نیاز استفاده کنن. شهودیها می تونن یاد بگیرن که ایده هاشون رو با مسائل عملی پیوند بدن، در حالی که حسیها می تونن افق هاشون رو گسترش بدن و به کاوش در حوزه امکانات فراتر از دغدغه های فوری بپردازن.
۵ نتیجه گیری
تقابل شهودی-حسی، تنها یکی از جنبه های چندوجهی شخصیت انسانی است. هرچه بیشتر به کاوش و درک ظرافت های نحوه ادراک، پردازش و تعامل افراد با دنیای اطرافشان بپردازیم، به بینش های ارزشمندی درباره پیچیدگی تجربه انسانی دست می یابیم.
با شناسایی تنوع انواع شخصیت، می توانیم محیط های فراگیرتر، همکارانه تر و نوآورانه تری ایجاد کنیم. به جای اینکه تفاوت ها را به عنوان مانع ببینیم، می توانیم آنها را به عنوان فرصت هایی برای رشد، درک متقابل و ایجاد راه حل های هماهنگ ببینیم.
در دنیایی که انعطاف پذیری، خلاقیت و درک جامع چالش های پیچیده به طور فزاینده ای مهم می شوند، توانایی سیر در شهودی-حسی و بهره گیری از نقاط قوت هر دو رویکرد، اهمیت روزافزونی پیدا می کند. با آغوش باز پذیرفتن این تنوع، می توانیم مسیرهای جدیدی به سوی پیشرفت، نوآوری و درک عمیق تر از غنای تجربه انسانی باز کنیم.
با شناسایی تنوع انواع شخصیت، می توانیم محیط های فراگیرتر، همکارانه تر و نوآورانه تری ایجاد کنیم. به جای اینکه تفاوت ها را به عنوان مانع ببینیم، می توانیم آنها را به عنوان فرصت هایی برای رشد، درک متقابل و ایجاد راه حل های هماهنگ ببینیم.
در دنیایی که انعطاف پذیری، خلاقیت و درک جامع چالش های پیچیده به طور فزاینده ای مهم می شوند، توانایی سیر در شهودی-حسی و بهره گیری از نقاط قوت هر دو رویکرد، اهمیت روزافزونی پیدا می کند. با آغوش باز پذیرفتن این تنوع، می توانیم مسیرهای جدیدی به سوی پیشرفت، نوآوری و درک عمیق تر از غنای تجربه انسانی باز کنیم.